درباره کتاب ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد بیشتر بدانیم :
کتاب ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد اثر نویسنده مشهور برزیلی پائولو کوئیلو، روایتگر زندگی دختری است
که ظاهرا مشکلی در زندگی خویش ندارد، او دچار کسالت و رخوت شده و تصمیم میگیرد بمیرد.
ورونیکا، دختر جوانی که به دنبال مرگ رفته، زندگی را مییابد.
او نزدیک یک هفته بین زندگی و مرگ سرگردان است، ولی آگاهیاش از مرگ باعث میشود
شدیدتر زندگی کند و کارهایی را انجام دهد که پیش از آن هرگز نکرده بود.
ورونیکا به آن چه ندارد میاندیشد و زندگی خود را دوباره ارزیابی میکند.
به نظر میرسد که ورونیکا هرچه میخواهد دارد.
شبها برای تفریح بیرون میرود، با مردهای جذاب ملاقات میکند، اما شاد نیست.
در زندگیاش چیزی کم است. برای همین است که صبح روز ۱۱ نوامبر سال ۱۹۹۷، تصمیم میگیرد بمیرد.
با قرص دست به خودکشی میزند و خودکشیاش با شکست مواجه می شود
و برای درمان به یک مرکز روانپزشکی منتقل میشود، دکتر به او میگوید که تا چند روز دیگر میمیرد.
درباره نویسنده ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد بیشتر بدانیم:
پائولو کوئلیو (به پرتغالی: Paulo Coelho) (زاده ۲۴ اوت ۱۹۴۷) نویسنده معاصر برزیلی است.
رمانهای او بین مردم عامه در کشورهای مختلف دنیا پرطرفدار است.
او از سال ۲۰۰۷ سفیر صلح سازمان ملل در موضوع فقر و گفتگوی بین فرهنگی است.
وی همچنین از مدافعین آزاد شدن مواد مخدر مانند ماری جوانا و کوکائین است.
او در ۲۴ اوت سال ۱۹۴۷ در ریودوژانیرو برزیل به دنیا آمد.
مادر او لیژیا خانهدار و پدرش مهندس بود. او وقتی نوجوان بود، میخواست یک نویسنده شود.
پس از گفتن این موضوع به مادرش، مادرش پاسخ داد «عزیز من، پدر تو یک مهندس است.
او یک منطق گراست، انسانی منطقی با چشماندازی بسیار مشخص از جهان.
آیا تو واقعاً میدانی اینکه تو یک نویسنده بشوی چه معنایی دارد؟»
پس از تحقیق، کوئلیو به این نتیجه رسید که یک نویسنده «همیشه عینک میزند و هرگز موی خود را شانه نمیکند
و وظیفهای دارد و هرگز توسط نسل خودش درک نخواهد شد»
درونگرایی و سرپیچی کوئیلو از سنتها در ۱۶ سالگی، منجرشد تا پدر و مادرش او را به یک مؤسسه روانی بفرستند
که از آنجا سه بار قبل از اینکه به سن ۲۰ سالگی برسد فرار کرد.
خلاصه ی کتاب
دکتر به او می گوید که تا چند روز دیگر می میرد.
این داستان، ورونیکا را در این روزهای حساس تعقیب می کند، چرا که ورونیکا در کمال تعجب پی می برد
که جذب بیمارستانی شده که در آن بستری است. در این شرایط کشف چیزهایی را کشف می کند
که پیشتر هرگز به خودش اجازه نداده بود: نفرت، ترس، کنجکاوی، عشق…
تجربه اش او را به تدریج به درک این حقیقت وادار می کند که هر ثانیه از زندگی اش، گزینشی میان مرگ و زندگی است.
این کتاب پائولو کوئلیو دربارهی کسانی است در قالب های معمول اجتماعی نمی گنجند.
درباره جنون است و نیاز به یافتن راهی متفاوت برای زندگی، برای کسانی که اغلب با پیشداوری های دیگران آزار می بینند، فقط به این دلیل که مثل دیگران فکر نمی کنند.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.