معرفی کتاب مائده های زمینی
مائده های زمینی -«بگذار عظمت در نگاه تو باشد نه در آن چیزی که به آن مینگری.»
این جملهی بسیار معروفی که هر کدام از ما حداقل یک بار آن را خوانده یا شنیدهایم.
برگرفته از کتاب مائدههای زمینی است که اثری فلسفی و عارفانه محسوب میشود و شما را به خودشناسی تشویق میکند.
کتاب مائدههای زمینی نوشتهی آندره ژید، شاهکاری بزرگ در میان آثار ادبیات فرانسه محسوب میشود.
ژید در این کتاب به یاد ماندنی از شما میخواهد به دنبال شناخت خویشتن بروید، خود را بشناسید و با خود صادق باشید.
کتابی که مثل خیلی از آثار ادبی و هنری بزرگ جهان در آغاز مورد استقبال قرار نگرفت.
در طول ۱۰ سال فقط ۵۰۰ نسخه از آن فروش رفت.
ولی در هنگام جنگ جهانی و پس از آن به فروش بسیار بالایی دست یافت.
و مردم از جنگ به ستوه آمده،با خواندن آن، بار دیگر خدا را در جلوههای هستی جستجو میکردند و طعم شور و عشق را چشیدند.
مائده های زمینی که اگر ما بخواهیم و آمادگی اش را داشته باشیم،می توانند باب رسیدن به مائده های آسمانی را برای ما باز می کنند.
سبک نوشتاری مائدههای زمینی تاحدودی تصنعى محسوب میشود اما خود ژید معتقد است .
که در قطع کردن و ناتمام گذاشتن جملههاى آن هیچ گونه تکلفى به خرج نداده و هیچ یک از این ناتمامىها بىدلیل نیست و حاکى از تفکر او است.
صفحه ۱۶ مقدمه نویسنده
می خواستم که این کتاب میل خروج را در تو برانگیزد.خروج از هر کجا،از شهر و دیارت،از خانواده ات،از اتاقت یا از اندیشه ات…
امیدوارم این کتاب به تو بیاموزد که به خویشتن بیشتر علاقه بورزی تا به کتاب و سپس به چیزهای دیگر بیشتر از خودت.
بخشی از متن کتاب
نامطمئن بودن راه ما را در سراسر زندگى آزرد. چه بگویمت؟
هر انتخابى، اگر بدان بیندیشیم هولناک است. زیرا آن آزادى که دیگر وظیفهاى راهبرش نباشد ترسناک است.
این عمل همچون انتخاب راهى در کشور ناشناسى است که هر کسى در آن براى «خود» کشفى مىکند.
و خوب توجه کن که آن کشف را فقط براى خود مىکند.
به نحوى که نامطمئنترین رد پا در گمنامترین نقطه آفریقا باز هم کمتر از آن بىاعتبار و مشکوک است…
بیشههاى پرسایه و سرآب چشمههاى هنوز نخشکیده ما را به خود مىکشند.
اما چشمههاى بیشتر درجایى خواهند بود که خواهشهاى ما آنها را از آنجا جارى خواهند ساخت.
زیرا هر سرزمین به اندازهاى که نزدیکى ما بدان آن را شکل دهد وجود دارد و چشمانداز اطراف، اندک اندک، در مقابل راه ما قرار مىگیرد.
ما کرانه افق را نمىبینیم و حتى نزدیک ما نیز چیزى جز صورت ظاهرى تغییرپذیر و متوالى نیست.
اما در امرى چنین بزرگ براى چه به مقایسه و تشبیه دست بزنیم؟
ما همه گمان مىبریم که باید خدا را کشف کنیم، ولى افسوس که نمىدانیم در انتظار کشف «او» نیایش خود را به کدام سو متوجه سازیم.
بعد به خود مىگوییم که خدا در همه جا است، در هر جا است و نایافتنى است و بىاراده به زانو درمىآییم.
و تو اى نانانائل همچون کسى خواهى بود که براى رهبرى خود، به دنبال نورى که به دست خویشتن دارد روان است.
به هر جا که روى جز خدا چیزى ملاقات نمىتوانى کرد منالک مىگفت: خدا آن است که در برابر ماست.
ناتانائل تو در حال گذر همه چیز را نگاه خواهى کرد و هیچ جا نخواهى ایستاد.
به خویشتن بگو که تنها خداست که موقتى نیست.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.