گریز دلپذیر
نقد و بررسی کتاب گریز دلپذیر
خاطرات کودکی همواره یادآور بازیهای خواهر و برادرها با هم است،
اولین دوستان همهی ما خواهر و برادرهایمان هستند اما صمیمیت دوران کودکی با بزرگتر شدن کمرنگ میشود.
اگر بخواهیم در قالب کلمات طمع شیرین کودکی را حسکنیم و این فضای نوستالژیک را دوباره تجربه کنیم. کتاب گریز دلپذیر باظرافت بینظیری تصویری از کودکی را که از یادمان رفته است را بار دیگر به خاطرمان میآورد.
آنا گاوالدا. با قلم شیوا و روانش در کتاب گریز دلپذیر به سراغ تجدید خاطرهی کودکی چهار خواهر و برادر رفته است.
آنا گاوالدا، نویسنده پرآوازه فرانسوی-گریز دلپذیر
آنا گاوالدا (Anna Gavalda) در سال ۱۹۷۰ در شهر پاریس در خانوادهای هنرمند به دنیا آمد. پدر و مادرش هر دو هنرمند بودند و نقاشی روی ابریشم مهارت آنان بود.
والدین آنا در نوجوانی او از یکدیگر جدا شدند و پس از آن او با خالهاش زندگی کرد.
تغییر شرایط زندگی سبب شد آنا در کنار تحصیل در دبیرستان، به کارهای مختلفی از جمله فروشندگی، صندوقداری وگل آرایی مشغول شود.
کار کردن او باعث شد آنا به درک نسبی از مسائل مختلف جامعه برسد و زودتر از همسنهایش بزرگ شود.
هم زمان با کار، آنا گاوالدا تلاشش را برای ورود به دانشگاه کرد و از دانشگاه سوربن پذیرش تحصیلی گرفت. او پس از اتمام دانشگاه به تدریس مشغول شد و با یک دامپزشک ازدواج کرد.
ثمرهی ازدواج آنها دو فرزند بود ولی علاقه و وابستگی بین آنها چندان پایدار نبود و موجب تداوم رابطهشان نشد و پس از چندی آنا از همسرش جدا شد.
آنا گاوالدا پس از جدایی از همسرش به طور جدی به نوشتن روی آورد و نخستین مجموعه داستانش را به نام «دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد» را منتشر کرد.
«دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد» شامل دوازده داستان با درون مایهی عشق بود که به سرعت مورد توجه بسیاری قرار گرفت و به زبانهای مختلف ترجمه شد.
«دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد» روایت زندگی زنان بود و آنا گاوالدا دغدغههای آنان را روایت کرد.
درباره کتاب
این کتاب در ایران با ترجمهی «الهام دارچینیان» از سوی «انتشارات قطره» و با ترجمهی «سولماز واحدیکیا» از سوی «انتشارات کتاب کوله پشتی» در اختیار سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود قرار گرفته است.
آنا گاوالدا به نوشتن ادامه داد و اولین رمانش به نام «من او را دوست داشتم» را سال ۲۰۰۲ منتشر کرد. کتاب روایت یک زن است که همسرش او را ترک میکند.
زن به سراغ پدر همسرش میرود، پدر همسرش داستان عشق قدیمیاش را تعریف میکند.
گفتوگو شکل گرفته بین این دو شخصیت بسیار گیرا و شبیه به سرنوشت رابطهی احساسی آنا گاوالدا است.
«من او را دوست داشتم» بازتابی از زندگی عاطفی نویسنده است و او با تجربه از عشق خود نوشته است :«زندگی همین است…
اراده راسختان را در ترک سیگار تحسین میکنید . و بعد یک صبح سرد زمستان تصمیم میگیرید چهار کیلومتر پیاده بروید تا یک پاکت سیگار بخرید.
مردی را دوست دارید، از او دو بچه دارید و یک صبح زمستانی، در مییابید که او خواهد رفت .چون زن دیگری را دوست دارد.» .
«۹۵ پوند آرزو» و «شکار و جمعآوری» دو کتاب دیگر از آنا گاوالدا است. که شهرت جهانی او را بیشتر کردند به طوری که تا سال ۲۰۰۷ بیش از ۳ میلیون . نسخه از کتابهای او در فرانسه به فروش رفت.
او نوشتن را ادامه داد و داستان «گریز دلپذیر» که آخرین اثرش است را در سال ۲۰۰۹ منتشر کرد. آنا گاوالدا در این رمان کوتاه ماجراجوییهای کودکی را توصیف میکند.
از کتابهای دیگرآنا گاوالدا که به فارسی ترجمه شده است . میتوان به کتاب «باهم؛ همین و بس» با ترجمهی «ناهيد فروغان» و «بازی دوستانه» با ترجمهی «الهام توانا» اشاره کرد.
همچنین کتاب دیگری از آنا گاوالدا منتشر شده است که با دو نام متفاوت به فارسی ترجمه شده است. این کتاب با نام «پس پرده» از سوی «انتشارات چترنگ» و . با نام «زیر پوست زندگی» از سوی «انتشارات کتاب پارسه» راهی بازار شده است.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.