نقد و بررسی کتاب آدمکش کور
کم نیستند داستانهایی که با روایت خود خواننده را وارد فضای وهمآلودی میکنند .
و آن را به گونهای تعریف میکنند که مخاطب خودش را هر لحظه در نقش شخصیتهای داستان حس میکند.
اما، گاهی در انتهای داستان با پایانی عجیب همهی معادلات به هم میریزد.
مارگارت آتوود یکی از نویسندگانی است که با ظرافت وارد ذهن مخاطبان خود میشود و آنها را با اثری متفاوت غافلگیر میکند.
آدمکش کور یکی از رمانهای معروف اوست که در بحبوحهی جنگ اتفاق میافتد و خوانندهی خود را تا انتهای داستان غافلگیر میکند.
خلاصهی داستان آدمکش کور
رمان آدمکش دو روایت مجزا را تعریف میکند. در یکی از داستانها، روابط پنهان و مبهم زن و مرد عاشقی دنبال میشود که در مکانهای مختلف یکدیگر را ملاقات میکنند.
در طی این داستان، مرد برای زن داستانهایی تخیلی را که در فضایی دیگر اتفاق میافتد تعریف میکند.
روایت دیگر از زبان پیرزنی ۸۰ ساله به نام ایریس است. او در حال نوشتن خاطرات و اتفاقاتی است که در گذشته برای او و خواهرش لورا اتفاق افتاده است.
نهایتا دو داستان به یکدیگر پیوند میخورند. آیریس زمان کودکی خود و لورا را به خاطر میآورد. آیریس دختری است که نسبت به خانوادهاش احساس مسئولیت میکند.
او مجبور میشود به خاطر فداکاری برای خانوادهاش تن به ازدواج سرد و خاموشی با مردی ثروتمند بدهد.
نقطهی عطف کتاب زمانی است که آیریس به تدریج حقایقی را نسبت به خانوادهی خود متوجه میشود و میفهمد که در اصل چه اشتباه بزرگی کرده است و مقصر چه کسی است.
دربارهی کتاب آدمکش کور
آدمکش کور نوشتهی مارگارت اتوود نویسندهی کانادایی است. از نظر منتقدان آدمکش یکی از بهترین آثار مارگارت اتوود است.
این کتاب در سال ۲۰۰۰ موفق به دریافت جایزه «بوکر» شد.
آدمکش فضایی سوررئال دارد و ممکن است در ظاهر یک رمان پلیسی یا جنایی به نظر بیاید اما اینطور نیست.
موضوع آدمکش کور حول روابط و خاطرات یک خانواده میچرخد.
اما روایتهای درهم تنیده که به ظاهر از هم جدا هستند در یک خط به هم میرسند و اثری مستقل و منحصر به فرد را برای خواننده شکل میدهد.
خواندن این کتاب نیازمند حوصله است چرا که روایت کتاب در ابتدا آهسته شروع میشود.
اما به تدریج مخاطب به دلیل شخصیتپردازی قوی با داستانی پر کشش با پایانی مهیج و حیرتآور که قطعا از ویژگیهای برجستهی این اثر است روبهرو خواهد شد.
مارگارت آتوود در رمان آدمکش کور فضاهایی کلاسیک را با ساختاری مدرن برای خواننده ترسیم میکند.
در این کتاب سه داستان در کنار هم، اما مجزا از هم روایت میشوند.
آتوود با درونمایهای مشترک در همهی داستانها، فضایی هولناک و پیچیده را خلق میکند تا در نهایت خواننده را به حل معما نزدیک کند.
داستان «آدمكش كور» با مرگ لورا شروع ميشود و با اعترافات «آيريس» که حالا چندین سال از عمر او گذشته است به پایان مي رسد.
دستنوشته هاي آيريس هستهی اصلی داستان را تعیین کرده است .
و روايتهاي ديگری که در کنار اعترافات و صحبتهای او گفته میشوند به نوعی درستی و صحت دستنوشته ها را مشخص میکند.
اتوود شخصيتهایی چون«آيريس» و « لورا» را با ظرافت طراحی کرده است.
لورا خواهر کوچکتر، دختری است عجیب و مرموز و حساس.
«آیریس» خواهر بزرگتر، دختری است که با حس مسئولیت نسبت به خانواده و خواهرش زندگی خود را فدا میکند.
نویسنده در هر کدام از روایتهای این رمان توانسته است لحن و فضا را به گونهای به مخاطب نشان دهد.
که خواننده به جهان آنها قدم بگذارد و در آخر سهمی در تکمیل این روایت پیدا کند.
آدمكش كور یا زخم شمشیر
یکی از نکاتی که منتقدین دربارهی کتاب آدمکش کور مطرح کردهاند .
شباهت بیش از اندازهی رمان آدمکشکور با داستان کوتاه «زخم شمشير» از «خورخه لوئيس بورخس» نویسندهی مطرح آرژانتینی است.
زخم شمشیر داستان مردی است که به علت خیانت کردن به دوست خود که از او مراقبت میکرد احساس شرم و گناه میکند.
او داستان خود را برعکس روایت میکند. خودش را جای شخصیت درستکار داستان میگذارد و داستان را از زاویه ی دید او روایت میکند.
او از مشاهده جرياني جنايي كه طي آن دوستش كشته شده میگوید و در پايان اعتراف ميكند كه قاتل خود اوست.
این همان كاري است كه «آيريس» در آدمكش كور ميكند.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.